در سکوت شب من



















Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


دلتنگی

در سکوت شب من ،
ناگهان حادثه ای...
ناگهان وسوسه ای تلخ گذشت...
من تو را کم داشتم
 

در سکوت شب من ،
آسمان حرفی زد...
و غزل شعری شد...

در سکوت شب من،
موج گیسوی تو آرام نداشت
برق چشمان تو پیغام نداشت...
چه سرابی دارم
که امیدم به نگاهت...
سالها یخ زده است...



نظرات شما عزیزان:

mohammad
ساعت13:08---2 اسفند 1391
خواهش میکنم
وظیمون بود
بازم میام


mohammad
ساعت11:19---1 اسفند 1391
فکر کردن به تو ، کار شب و روز من شده ، بس که حالم گرفته است



چشمانم غرق در اشکهایم شده ….

دیگر گذشت ، تو کار خودت را کردی ، دلم را شکستی و رفتی ….

همه چیز گذشت و تمام شد ، این رویاهای من با تو بود که تباه شد…
ممنونم از وب زیباتون


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در شنبه 21 آبان 1390برچسب:,ساعت17:8توسط فاطمه | |